قدمگاه صبح

ساخت وبلاگ

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.

که این همه تکه پاره شدن آدمها را ببینیم و هنوز هم سر پا باشیم.

خدایا میشه سیستم دفاعی رژیم عقده را از کار بندازی یه چند وقت...

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۴۰۲ ساعت 0:32 توسط مادامین  | 

قدمگاه صبح ...
ما را در سایت قدمگاه صبح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3madamin821 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 27 آبان 1402 ساعت: 18:10

امروز سر کار بودم اما حواسم خیلی به کار نبود. منتظر بودم ببینم در پس این سخنرانی مهم چه حرفی،چه پیامی خوابیده. اما از شروع سخنرانی هر چه حرفها را شنیدم هر لحظه نا امید تر و دلشکسته تر شدم..کاش حرف نمیزدی آقای سید..کاش این اندازه ضعف و بی خاصیتی حزب الله را آشکار نمی کردی..وقتی بعد از بیش از ۹ هزار کشته در غزه می گویی احتمال حمله لبنان وجود دارد، تازه فقط احتمالش وجود دارد یعنی غزه را فروختی. یعنی ما نه پشت صحنه اتحادی داریم و نه برنامه ای برای حمله ی جانانه. حتی زمان هم مشخص نمی کنی! یعنی اساسا حمله ای درکار نیست همه چیز همین چهار تا تیر و ترقه ای است که دارید حواله ی هم می کنید. یعنی فردا لشگر ظلم جسورتر از قبل غزه را به خاک و خون می کشد و شما دارید بین گزینه های روی میز تان ده بیست سی چهل می کنید. ای کاش حرف نمی زدی سید...ای کاش ابهت پشت صحنه ات را حفظ می کردی. جایی که باید از اتحاد دولت ها می گفتی، از اینکه همه باید منتظر اشاره ات، منتظر الله اکبر حمله ات باشند تا دنیا را روی سر اون عوضی ها خراب کنند، آمده ای به چهار تا تیر و توپ توی مرز گفتی جنگ!! ما از هشتم اکتبر در جنگیم!!! نه هزار کشته را با ده دوازده تا بی بته ی صهیو.نیست برابر کردی؟!! کجای کاری آقا؟؟این همه ترس از کجا آمده؟دلم برای غزه ی مظلوم می سوزد، برای بچه های بی گناهش. برای اینکه واقعا کسی به دادش نمی رسد. خیلی نا امیدم از نجات غزه. نا امید تر از مدعیان حمایت.. + نوشته شده در جمعه دوازدهم آبان ۱۴۰۲ ساعت 22:22 توسط مادامین  |  قدمگاه صبح ...
ما را در سایت قدمگاه صبح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3madamin821 بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1402 ساعت: 15:01

همان طور که حدس می زدم، نتیجه اون سخنرانی ای که می تونست بازدارنده باشه، نه تنها بازدارندگی نشد، بلکه شد جسارت بیشتر و وحشیانه تر رژیم حیوان صفت..

و امشب در خاموشی و بی اینترنتی غزه، قاتلان انسان، بیشتر می کشتند، بیشتر و بیشتر

+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۲ ساعت 22:30 توسط مادامین  | 

قدمگاه صبح ...
ما را در سایت قدمگاه صبح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3madamin821 بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1402 ساعت: 15:01

نشسته ام پست های وبلاگ را نگاه می کنم. شاید یکی اینها را ببیند فکر کند سرم برای جنگ درد می کند و به فکر هزینه هایی که یک جنگ بر جامعه تحمیل می کند، نیستم. چه طور ممکن است کسی هم نسل ما باشد و نداند جنگ چیست و چه اندازه عقبات دارد. برای ماهایی که بچه های نسل جنگ هستیم، ترس از موشک، آژیر قرمز، پناهگاه، نبودن امکانات، بی خانمانی و مهاجرت خانواده ها و از همه مهم تر مرگ بسیار آشناست. پس وقتی از جنگ حرف می زنیم قطعا دلمان برای آن روزها تنگ نشده است. و البته با تمام وجود لرزیدن بچه‌های فلسطینی را درک می کنیم.زمانی که ایران بودم و اخباری از غزه می شنیدم خیلی ناراحت میشدم ولی اصلا قابل مقایسه با الان نبود. درست است که رژیم غاصب این بار بسیار دیوانه وار تر از قبل حمله می کند و آدم می کشد ولی علت ناراحتی مضاعف من باز هم این نیست. علتش صرفا نگاه متفاوتی است که بعد از چند سال زندگی در اروپا بدست آورده ام. علت آن اهمیت فلسطین به عنوان سنگ محک اتحاد مسلمان هاست. شما باید اینجا باشید تا ببینید گهگاه پوزخند زدن اینا را نسبت به مسلمانان. باید بشناسی شان تا بدانی سوالاتشان گاهی چه اندازه مغرضانه و تحقیر آمیز است. باید کنارشان باشی تا در آن لحظه هایی که خود واقعی شان را نشان میدهد، عمق تبخترشان نسبت به کشور های مسلمان را درک کنی. باید اینجا باشی تا ببینی به هر بهانه دنبال کنترل فعالیت مسلمانها و پنهان کردن وحشتشان از جامعه ی مسلمانی هستند. آن وقت وقتی چشمت می افتد به فلسطین، وقتی می بینی کشور های مسلمان،حتی در سخنرانی هم از یه قپی ساده آمدن ترس دارند چه اندازه دردناک است. تا زمانی که فلسطین زیر دست رژیم اشغالگر است یعنی هنوز کشور های مسلمان بلد نیستند کی باید با هم متحد باشند کی رقابت کنند. یع قدمگاه صبح ...
ما را در سایت قدمگاه صبح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3madamin821 بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1402 ساعت: 15:01

نمی دونم چرا همش حس می کنم یک نفر در من گریه می کنم.. نگرانم و غمگین.. قدمگاه صبح ...
ما را در سایت قدمگاه صبح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3madamin821 بازدید : 52 تاريخ : شنبه 6 آبان 1402 ساعت: 16:47